فکرش را هم نمی کردم که در حماسه جنگ و صلح با مرگ این طور روبرو بشوم. طوری تولستوی مرگ آندره را شرح کرده بود که مرگ اندیشی من منقلب شد. من که به شخصه سه تن از گرامی ترین عزیزانم را در بالین احتضار ملاقات کرده بودم هرگز این همه شعور و معرفت نسبت به مرگ نداشتم.من که به واسطه همین مرگهایی که از نزدیک نزدیکم گذشته اند و به واسطه فرهنگ مرگ اندیشمان و به واسطه امیرالمومنین نورانی مرگ دوستمان این همه به مرگ نزدیک بودم باید می نشستم سر سفره آقاجون تولستوی و لقمه های مرگ را از دست او می گرفتم!

تولستوی تصویر احتضار و مرگ آندره را مثل  چراغی از فرابینی  روی حضور دو تن از شادترین و معنوی ترین شخصیتهای داستانش پرتو افشان کرده بود.هر چقدر سعی کردم که شبیه کاری که در مورد رومن گاری و بصائر او انجام می دهم بگردم و جمله های طلایی این صحنه را در بیاورم نشد.کار تولستوی تو کلیتش جواهری بی بدیل است که می تواند این ناشناخته گرانبها را به زندگی هایمان دعوت کند. بدون شناختن مرگ زندگی را هم نشناخته ایم و به وصیتهای مکرر مولا درباره مرگ اندیشی وقعی نگذاشته ایم.

از صبح که آندره را در بستر مرگ آن طور که تولستوی نشانم داد دیده ام دیگر آن آدم سابق نشده امراه رفتنم پیگیری کردنم اراده ام .مقابله ام با برخوردهای ناراحت کننده همه و همه زیر پرتو مرگ طور دیگر شده اندکم ناراحت می شوم و کم خسته می شوم و کم لذتها غرقم می کنند!

مرحبا بر این مرد مرگ اندیش تر. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Erika مشهود مدیا * صدای معرفت دینی و انقلاب اسلامی دانلود رایگان نمونه سوالات عمومی آزمون های استخدامی فایل های خفن و تووووووووووپ! سلامتی و سرگرمی بیرجند موزیک org تيم كلين رنگ کار ساختمان کفسابي